هفته گذشته خبری تکان دهنده منتشر گردید در خصوص اینکه یک نوجوان ۱۱ ساله در شهرستان دیّر استان بوشهر به نام سیدمحمد موسوی زاده به علت نداشتن موبایل یا تبلت و عدم امکان استفاده از آموزش مجازی، خویش را حلق آویز کرده است.
به گزارش خط رند ۹۱۲ به نقل از ایسنا، این خبر به سرعت در فضای مجازی دست به دست شد و رسانه های معاند هم تا توانستند روی آن مانور دادند. گرچه در ابتدا آموزش و پرورش شهرستان دیر اعلام نمود که علت خودکشی، این مورد نبوده است و سپس خانواده این نوجوان در گفتگو با برخی رسانه ها تاکید نمودند که علت خودکشی فرزندشان دقیقا همین بوده است و هنوز هم بخشی از ماجرا مبهم است، اما آنچه به یقین می توان درباره آن صحبت کرد، آوار تنگدستی و آثار ناشی از آن است که امروز بر سر خیلی از افراد جامعه فرود آمده و حوادثی تلخ مانند آنچه درباره «سیدمحمد» گفته شد را رقم می زند. امروز بر مبنای آمارهای رسمی بیشتر از ۳ میلیون دانش آموز از داشتن ملزومات آموزش آنلاین مانند تبلت یا موبایل محرومند و این یعنی این تعداد بازمانده از تحصیل در کشور داریم.
گذشته از مشکلات معیشتی و اقتصادی فراوان، برخی عوامل دیگر هم در این فشارها و نتایج آن نقش دارند که کمتر مورد توجه قرار می گیرند. مثلا در همین قضیه تبلت و موبایل، نباید فراموش نماییم که تا کمی قبل از یک سال قبل، دو برند مشهور کره ای یعنی ال جی و سامسونگ، یکه تاز بازار موبایل و تبلت در ایران بودند و به جهت وفور کالای این دو برند در بازار، قیمت این محصولات تا حدی منطقی بود اما به محض اخم و تشر ترامپ و خروج غیرقانونی او از برجام، این برندها هم ماست ها را کیسه کردند و از کشوری که سال های سال در آن به فروش محصولات خود مشغول بودند پا به فرار گذاشتند!
خروج ال جی و سامسونگ از ایران، بازاری را که بیشترین سهم را از این دو برند داشت راکد کرد و قیمت این محصولات که تا قبل از آن قابل تحمل بود، سر به فلک کشید.
گرچه سیدعباس موسوی سخنگوی وقت وزارت خارجه در توییتی بدون آنکه نامی از این دو شرکت بیاورد نوشت که «برخی شرکت های خارجی که در سال ها و ماه های اخیر صرفاً با پذیرش قلدری آمریکا، ایران را ترک کرده اند بدانند بازگشت به بازار ایران خیلی سخت خواهد بود» اما به هر حال این یک واکنش سیاسی بود و در عمل، بازار ایران ماند و کالاهایی که دیگر نبود یا قیمتشان برای عمده افراد جامعه معقول به نظر نمی آمد.
به گفته دبیر انجمن واردکنندگان موبایل «طی ۱۲ ماه اخیر تا آخر شهریور ماه ۱۵ میلیون و ۳۸۰ هزار دستگاه موبایل وارد شده، در حالیکه مصرف کشور در این زمان زمان ۱۵ میلیون و ۵۰۰ هزار دستگاه بوده است». این یعنی وارادات موبایل، پاسخگوی نیاز داخلی نیست و همین مساله بر مبنای قانون عرضه و تقاضا به معنای گران شدن اجناس است.
از سوی دیگر، مدیرکل دفتر توسعه عدالت آموزشی و آموزش عشایر وزارت آموزش و پرورش گفته است که «به اندازه کافی تبلت در اختیار نداریم. به دو میلیون و ۲۵۰ هزار تبلت برای دانش آموزان خود نیاز داریم ولی واقعیت این است که این اتفاق نمی افتد چونکه تولید داخلی میسر نیست و با عنایت به تغییرات نرخ ارز، از خارج هم نمی توانیم این تعداد را وارد نماییم. هدف ما در گام نخست این است که ۱۰۰ هزار تبلت را با اولویت دانش آموزان تحت پوشش کمیته امداد تهیه نماییم. یک شرکت داخلی قول هایی داده و تولید را آغاز کرده است اما اینکه تبلت برای همه دانش آموزان فاقد این ابزار فراهم شده باشد تا کنون میسر نشده است». این هم یعنی مشخص نیست که خط تولید مجموعه های داخلی، جوابگوی این حجم از نیاز دانش آموزان باشد.
اکنون فرض کنید یک کارگر ساده با حداقل حقوق که میانگین بین یک میلیون و ۹۰۰ هزار تومان تا کمتر از سه میلیون تومان است و دو فرزند محصل دارد، باید دو تبلت برای فرزندانش تهیه نماید چونکه ساعت آموزش های مدارس یکی است و امکان اینکه دو فرزند از یک تبلت استفاده کنند، وجود ندارد.
امروز، نداشتن تبلت جان یک نوجوان را گرفت و فرداها امکان دارد همین اتفاق برای مردی که نمی تواند جهیزیه دخترش را فراهم آورد یا زنی که سرپرست خانوار است و نمی تواند یک وسیله ساده مثل جاروبرقی برای تمیزکردن خانه اش بخرد، رخ دهد.
اینها فقط گوشه ای از نتایج رفتار شرکت های مشهوری است که در ایام گشایش، هر چه توانستند از جیب مردم ایران سود کردند و در ایام سخت تحریم، تنهایمان گذاشتند. بطور قطع فراموش نمی کنیم!
منبع: خط رند ۹۱۲